حالم پریشونه بغضم نفس گیره

ساخت وبلاگ
اشتباهات دانه درشت ، ندانم کاری هایی که انگار قرار نیست تمامی داشته باشد را جمع کرده ام دوروبر خودم دستهای یخ کرده ام را قلاب کرده ام دور زانوانی که مثل بید می لرزند امروز دست دلم را گرفتم و کشاندمش درخلوتم که حرف بزنم دلداری اش دهم اما می بینم هیچ حرف خوشحال کننده ای برای گفتن ندارم با خودم فکر می کنم وقتی که فردا ها را نمی شود پیش بینی کرد چه وعده ی امیدوارکننده ای می توانم به دل بیچاره ام بدهم قرار نیست گولش بزنم که صبور باش فردا روز بهتری ست ! اگر مانده بودی تو را تا ......
ما را در سایت اگر مانده بودی تو را تا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bsedayesardesokoot2 بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 4:46